زیبایی، جنسیت و بدن

زیبایی، جنسیت و بدن

 نظرات فمینیست های مشهور

زیبایی | بحث و جدل در رویکردهای فمینیستی تا پیش از دوران اخیر تسلط بی منازع رویکردهای زیست شناسانه نسبت به بدن، بدن را به عنوان یک ماده ثابت و غیر قابل تغییر شناسانده بودند.

در این حالت بدن به عنوان مرزی برای تعیین جنسیت دو جنس در نظر گرفته می شد، دو جنسی که یک بار برای همیشه با ویژگی های متفاوتشان خلق شده (شکل گرفته) و تثبیت شده بودند.

در این رویکرد بدن به عنوان موجودیتی زیستی تنها پایگاهی برای رها کردن ذهن برای پرداختن به موضوعات روشنفکرانه در نظر گرفته می شد. البته چنین توانایی تنها در بدن های قدرتمند مردان وجود داشت. یعنی تنها مردان می توانستند از مرز تن خود بگذرند و به رشد و بلوغ ذهنشان دست یابند.

برای مردان بدن تنها یک حالت انتقالی داشت .درحالیکه زنان تنها با بدن هایشان شناخته می شدند و بدن زنان به عنوان فرایندهای زیستی- طبیعی در نظر گرفته می شد که از انجام فعالیت های ذهنی و عقلانی ناتوان بود .

رویکردهای فمنیستی عمیقاً با چنین برخوردها و تحلیل هایی از بدن مخالف اند و در مباحث خود به طور مشروح به مسئله بدن، بدن زن و بدن مرد، پرداخته اند. رویکردهای صرفا زیست شناسانه نسبت به بدن، تفاوتهای زیستی را به عنوان کیفیات ذاتی و بدن زن و مرد را به عنوان اموری جهان شمول می شناسد که در فرایند ضعیف تصور کردن زنان، این تصور به مسئله توانایی زنان در امر تولید مثل نسبت داده می شود.

در حالیکه فمنیست ها نسبت به این مسئله رویکرد بسیار متفاوتی اتخاذ می کنند. ایشان قابلیت یا ویژگی زنان در امر تولید مثل را نه به عنوان یک ضعف جسمی که به عنوان یک ویژگی خاص زنانه در نظر می گیرندکه بدن زنان را برای مردان به عنوان اموری خارج از کنترل مطرح می کند.

در مقابل بدن مردان که از این خطرات ایمن هستند، بدن زنان به توجه نیاز دارد و قواعدی برای کنترل آن وضع می شود. زنان تنها بدنشان بودند و تنها با این بدنها بود که فاصله بین خود و دیگری را مشخص می کردند .

درحالیکه فمنیست های نسل اول بی علاقه به نظریه پردازی درباره بدن زن بوده و اساسا بطور مستقل نسبت به بدن زن نپرداختند و عمدتاً با مباحثی چون پدرسالاری یا جبر زیست شناسی و رویکرد منفی نسبت به بدن زن مقابله می کردند، نسل دوم فمنیست ها نیز رویکردی جدید نسبت به بدن زن ارائه ندادند.

زیبایی

زیبایی

زیبایی

زیبایی | برجسته ترین نظریه پرداز این نسل سیمون دو بوآر در جنس دوم به پیشرفت پزشکی در جلوگیری از حاملگی برای رهایی زنان از قید تن با خوش بینی نگاه می کند. به عقیده دوبوآر و فمنیست های این نسل، رها شدن زن از قید محدودیت های زیستی اش، فرضی برای رهایی فرهنگی و اجتماعی او محسوب می شود .

البته این تنها روایت فمنیستی از بدن زن نیست؛ در مقابل این عده، فمنیست هایی قرار دارند که بدن زن و ویژگی‌های خاص آن را پاس می دارند و تکریم می کنند. به نظر ایشان توانایی منحصر به فرد زن در تولید مثل و به دنیا آوردن فرزند ، مرکز قدرت زنانه محسوب می شود.

که این توانایی رشک برانگیز زنان، ایشا را در مقابل حملات دنیای پزشکی برای کنترل بدن هایشان قرار می دهد. به علاوه برای بسیاری از فمنیست ها، بدن مادی وسیله ای برای این مدعا بود که زنان حس اخلاقی یگانه و منحصر به فردی برای برقراری ارتباط و احساس مسئولیت نسبت به دیگران دارند .

لوس ایری گاری ( 1930 ) از چهره های برجسته فمنیسم فرانسوی است که فمنیسم، نظریه های پست مدرن درباره نشانه، و روان کاوی را با هم ادغام کرده است. وی از جمله فمنیست هایی است که به جای کوچک شمردن تفاوت های جنسیتی بر اهمیت آنها تأکید می کند.

از دید ایری گاری، تجربه زنانه که پژوهش فلسفه سنتی آن را به حاشیه رانده است، از کثرت و تفاوت عمیق تری نسبت به تجربه مردانه نشان دارد.

ایری گاری بیش از هر کس دیگری نسبت به تفاوت های جسمی و جنسی زن و مرد مثبت برخورد کرده است. وی پروژه خود را تعریف تفاوت های جنسی در ورای این دوگانگی های زن- مرد می داند. دوگانگی هایی که بدن

زن را به عنوان امری ثابت، غیر تاریخی، تحت جبر زیستی دو جنس ارجاع می دهد.

وی در فرهنگی که در آن مردانگی از جسم فاصله می گیرد و فارغ شدن از قید تمایلات جسمانی و رها شدن از جسم یک برتری محسوب می شود، پروسه ای که در آن زنانگی به جسم زن مربوط دانسته می شود را نفی می‌کند و سعی در باز ارزش گذاری آن دارد.

لوس ایریگاری با پیوند زدن عرصه های ادبیات، روانکاوی و فلسفه تلاش می‌کند زنان را خارج از معادله ی ادیپی به عرصه ای بکشاند که با تاکید بر ژوسیانس ( jouissance ) غیر قابل تعریف زنان، منجر به شکستن هویت مردانگی می شود.

تاکید بر این لذت که در نزد دیگرانی مانند فیسک نیز دیده میشود منجر به تقابلی شد که در آثار کسانی چون الکوف و مک کینان دیده می‌شود که سر از مباحث تفاوت جنسی بر آورده اند.

 چنانکه گفتیم بحث ایریگاری در خصوص ژوسیانس و phasir و در نهایت یاد آور بحث فیسک در خصوص لذت است. در اینجا باید به خاطر داشت که برخی از این مباحث فمنیستی متاثر از بحثهای لکان اند که معتقد است لذتهای زن و مرد به صورت متفاوت تجربه میشود، اما در نهایت ریشه ی لذت بردن و نبردن در همه ی فرزندان آدم به صورت مشترک یافت می‌شود.

به روایتی، در حقیقت ذات لذت با ساختارانسانی انسان عجین است. اما بارت از کلمه ی لذت استفاده میکند تا بگوید که ریشه لذت ریشه ای فرهنگی است.

بارت از اصطلاح plasir استفاده میکند تا فرق بین دوگونه لذت تولید شده در خوانش متن را تشخیص دهد. از نظر بارت ، در اینجا لذت مخالف کنترل ایدئولوژیکی و لذتی روشن است که با مفهوم هویت ارتباط دارد.گویا به نظر میرسد فرهنگ و مفهوم هویت از طریق فرهنگ لذت تولید می شود .

نکته ی مهم در کار بارت مداخله ی خواننده ی فعال در خلق متن است که خود را به صورتی اجتماعی درگیر در امر لذت می سازد. در اینجا آنچه ما کردار در امر آرایش زنان خوانده ایم ممکن است یاد آور گونه ای از در گیری در خلق لذت تلقی شود .

البته همچنان که گیلیگان می گوید انسان از طریق قانون فکر و کار می کند و تمرکز یافتگی همین قانون در قالب چارچوبهای اجتماعی است که بازی را ممکن وهویت را بر می سازد. نکته دیگری که در نظر بارت می توان دریافت آزادی از اید ئو لوژی است که بر فرد این امکان را می دهد تا با تاکید بر تفاوت تنوع در لذت را فراهم آورد.

زیرا به نظر می رسد که لذت امری مرکز زدایی شده است و به تفاوت پیرامونی خود بسیار وابسته.

حال این ایده مطرح می شود که آیا کردار آرایشی را به مثابه ی کرداری برای تولید لذت در نظر گرفت که فرد را با بر ساخت هویتی جدید رودررو می سازد یا آنکه شکستن قوانین بازی معمول اجتماعی است که برای این کردار آریشی لذت آفرین تلقی می شود.

به این معنا منظر ودر نظر بودن یا به نظر آوردن به شکلی که قوانین بازی را بشکند لذت آور تلقی می شود و این همان چیزی است که از آن در مطالعات فرهنگی به مقاومت یاد می شود. در اینجا فیسک به این بحث می پردازد که لذت های عام می تواند در مخاطب مقاومت ایجاد کنند یا ایدئو لوژی را از بین برده ویا لااقل کنترل اجتماعی آن را محصور کنند.

واژه ی مقاومت در اینجا نه به معنای شورش بلکه امری است که سعی دارند از طریق آن به نوعی هویت اجتماعی دست یابند. به این ترتیب کارکرد آرایش این است که به فرد اجازه می دهد آزادیش را همراه با بازی و شادی بروز دهد.

می توان گفت که آرایش نیز مانند مد از نظر فیسک هم وجه اقتصادی وهم ابژهای فرهنگی محسوب می شود که همراه با معنا لذت و هویت است . از نظر فیسک کالاها برای این تولید شده اند تا مصرف شوند.اما معانی ای که مصرف کننده حین مصرف تولید می کند منجر به تغییر در آن می شود. فیسک همچنین لذت را به معنای مقاومت می شناسد .

زیبایی

زیبایی

زیبایی | جودیت باتلر از جمله فمنیست های نسل سوم است که تعریف متفاوتی از جنسیت ارائه می دهد. درحالیکه در گفتمان های غیرفمنیستی، محافظه کارانه و کارکردگرایانه ، تقسیم بندی های جنسیتی در جامعه و نقش های سنتی زن و مرد به ویژگی های جسمی و بیولوژیک ایشان نسبت داده می شد، در رویکردهای فمنیستی در فرایندی وارونه خوانی این نقش های جنسیتی هستند که به ویژگی های جسمی و بیولوژیک شکل می دهند یا آنها را هدایت کرده و برایشان معنا می سازند.

به نظر باتلر جنسیت یک امر اجرایی است . یعنی جنسیت خود از طریق ایفای نقش ها و قرار گرفتن در موقعیت ها شکل می گیرد . به عقیده باتلر یک نقش جنسیتی نه طبیعی و نه انتخابی است ، بلکه در حقیقت از طریق گفتمان های مختلف برساخته می شود . این گفتمان های مختلف حاکم بر فضای جامعه هستند که جنسیت افراد را شکل می دهند ، به نحوی که جنسیت افراد در نقشها، رفتارها ، حرکات بدن ، برخوردها و … بروز پیدا می کند

باتلر دوگانه انگاری طبیعی- غیر طبیعی در مورد جنسیت را امریی بسیار خطرناک می داند. گفتمان های سنتی رایج درباره جنسیت با آویختن به کلیشه های بیولوژیک درباره الگوهای طبیعی جنسی و تقسیم بندی مرزهای زنانگی و مردانگی با معیارهای غیر قابل انعطاف زیستی ، درباره بسیاری گروه ها چون همجنس خواهان ، دوجنس خواهان با مشکلاتی مواجه می شوند .

این طبقه بندی این افراد را به عنوان غیر نرمال و غیر طبیعی جداسازی می کند . در این طبقه بندی ها بر این نکته تأکید می شود که چه رفتارهایی در این طبقه ها مشروع اند و چه کسانی مجاز به انجام این رفتارها هستند؟

جودیت باتلر از جمله فمنیست های نسل سوم است که تعریف متفاوتی از جنسیت ارائه می دهد. درحالیکه در گفتمان های غیرفمنیستی، محافظه کارانه و کارکردگرایانه ، تقسیم بندی های جنسیتی در جامعه و نقش های سنتی زن و مرد به ویژگی های جسمی و بیولوژیک ایشان نسبت داده می شد ، در رویکردهای فمنیستی در فرایندی وارونه خوانی این نقش های جنسیتی هستند که به ویژگی های جسمی و بیولوژیک شکل می دهند یا آنها را هدایت کرده و برایشان معنا می سازند.

تاریخچه آرایش در ایران

تاریخچه آرایش در ایران

تاریخچه آرایش در ایران

تاریخچه آرایش در ایران|استفاده از لوازم آرایش در دوران معاصر موضوع جدیدی نیست بلکه نخستین تمدن های بشری از ادوات و وسایلی جهت زیباتر شدن استفاده می کرده اند؛ به عنوان نمونه آرایش چشم از

حدود 4500 سال قبل از میلاد مسیح در ایران رواج داشته است.

حفاری های باستان شناسانه در هفت تپه خوزستان گواه آن است که زنان ایرانی در 2000 سال قبل از میلاد مسیح از نوعی وسیله که کارکرد رژ لب امروزی را دارد استفاده می نموده اند.

در عصر هخامنشیان زنان قبل از این که به دیدار شاه بروند از لوازم آرایش و عطر استفاده می‌کردند. هخامنشیان به زیور آلات و لوازم آرایش علاقه زیادی داشتند. جواهرات و وسایل کشف شده مثل گردنبند فیروزه و ظروف چوبی ، برنزی و شیشه ای برای نگهداری سرمه گواه این واقعیت است.

زنان ایرانی قبل از ورود اسلام به ایران از ” هفت قلم آرایش ” استتفاده می کردند :

  1. سرمه
  2. حنا
  3. خضاب
  4. سفیداب
  5. وسمه
  6. زرک
  7. و خال
هفت قلم آرایش

هفت قلم آرایش

نکته جالب این که در همین دوران استفاده از لوازم آرایش صرفا برای زنان متاهل جایز بود و در صورت تخطی افراد این موضوع مجازات هایی از سوی حکومت ها اعمال می شد.

زنان ایرانی آن قدر به زیور الات و لوازم آرایش علاقه داشتند که حتی پس از ورود اسلام به ایران، به تقلید از رسوم عهد ساسانی بسیاری از زنان ایرانی پس از مرگ با آن زیور آلات و لوازم آرایش به خاک سپرده می شدند.

حفاری های به عمل آمده در قبرستان ” تبرک ” (واقع در تپه های بی بی شهربانو در شهر ری) که متعلق به قرن سوم و چهارم هجری است نشان می دهد که حتی تا آن زمان نیز زنان به همراه این گونه وسایل دفن می شدند.

پس از ورود اسلام به ایران به دلیل وجود دستورات صریح دینی و نص قرآنی، بستر استفاده از لوازم آرایش به دو محیط درون خانه و بیرون از خانه تفکیک شد و از سوی توده زنان ایرانی متابعت شد، و بدین ترتیب، خود آرایی، خود نمایی، جلوه گری و دلربایی زنان در اجتماع به طرق مختلف از جمله به وسیله استفاده از لوازم آرایش ممنوع گشت.

ایرانیان مسلمان ضمن بهاء دادن به مفاهیم نزدیک به زیبایی هم چون سلامت و بهداشت پوست و مو، نظافت و آراستگی بر مراعات مرزها و حریم ها تاکید نمودند و از آراسته کردن زن در جامعه که مقدمه فعل حرام بود، رو برتافتند.

تا قبل از نهضت مشروطه در ایران پوشش ها و چهره ها ، فرم و حالتی سنتی و اصیل داشت اما پس از نهضت به دلیل رفت و آمد های فراوان ایرانیان به فرنگستان و واردات فرهنگ مغرب زمین به وطن تحولاتی در نحوه پوشش و آراستگی صورت اشخاص اعم از زن ومرد رخ داد.

مثلاً مواد آرایش زنان که تا پیش از این از مواد طبیعی و حتی قابل خوردن تهیه و استعمال می شد، از مواد شیمیایی و ترکیبی قوام یافت که در خارج ساخته و به ایران وارد می شد .

در زمان رضاخان همسو با سیاست های دین ستیزانه حکومت، بسیاری از روشنفکران از جمله تقی زاده، احمد کسروی، صادق هدایت و … ضمن تاکید بر افزایش حضور اجتماعی زن بر مطرح شدن زن ایرانی در جامعه به هر طریق ممکن از جمله آشکار کردن زیبایی های ظاهری اصرار کردند.

مطبوعات ایران در آن زمان هم چون مطبوعات غربی مملو از اطلاعات و آگهی هایی در مورد لوازم آرایش بود که به شدت در فیلم های خارجی – که از سینمای ایران پخش می شد – تبلیغ می شد.

از این زمان مصرف کنندگان ایرانی از طریق مطبوعات ادواری در معرض بازاریابی غربی قرارگرفتند؛ به عنوان نمونه مجله ” مهرگان ” که در جریان سال های کشف حجاب بیشتر برای مخاطبان جوان منتشر می شد، حاوی مطالب و تصویر هایی در خصوص ستاره های فیلم، مسابقه های زیبایی و معرفی آخرین محصولات آرایشی روز اروپا بود.

هم چنین نشریه فمنیستی ” عالم نسوان ” تلاش می کرد زنان ایرانی را برای پذیرش یک قیافه و ظاهر جدید متناسب با عصر جدید آموزش دهد، قیافه ای که در آن لوازم آرایش از مولفه های تجدد به حساب می آمد.

یکی دیگر از نشریات فعال در این عرصه نشریه ” زبان زنان ” بود که توسط یک فمنیست به نام صدیقه دولتشاهی چاپ می شد در این نشریه مشورت با متخصصان هنر لوازم آرایش و چاپ نظرات آنها صورت می گرفت .

در زمان پهلوی دوم فرهنگ زیبایی غربی عمق و گسترش بیشتری در میان لایه های اجتماعی زنان پیدا کرد. در این دوره و در سال 1341 هجری شمسی طرح انقلاب سفید شاه و ملت انجام شد و در قالب آن برخی اصلاحات ارضی صورت پذیرفت؛ اجرای این اصلاحات موجب مهاجرت روستاییان از روستاها به شهرها شد این موضوع با جابه جایی فرهنگی مهاجران که تحول مهمی در شیوه های زندگی سنتی به مدرن در زمینه های سبک پوشش، شمایل نوین، مناسبات اجتماعی جدید و… را تجربه می کردند، همراه بود.

در این دوران اگرچه قانون ممنوعیت حجاب منسوخ شد، اما پروژه غربی شدن جامعه ایرانی با سرعت و عمق بیشتری دنبال گردید.

جلال آل احمد در این باره می نویسد: ” آدم غرب زده، قرتی است. به خودش خیلی می رسد، با سر و پزش خیلی ور می رود همیشه انگار از لای زرورق باز شده است یا از فلان مزون فرنگی آمده است…”.

وی در نقد سیاست پهلوی دوم مبنی بر آزادی دادن به زنان می نویسد : ” به زن تنها اجازه تظاهر در اجتماع را داده ایم. فقط تظاهر، یعنی خود نمایی، یعنی زن را که حافظ سنت، خانواده، نسل و خون است به ولنگاری کشیده‌ایم، به کوچه آورده‌ایم. به خود نمایی و بی بند وباری واداشته ایم که سر و صورت را صفا دهد و هر روز یک مد تازه را به خود ببندد و ول بگردد. ما در کار آزادی صوری زنان سال های سال پس از این هیچ هدفی و غرضی جز افزودن به خیل مصرف کنندگان پودر و ماتیک – محصول صنایع غرب – نداریم “.

دردوران محمد رضا پهلوی طرح هایی چون راه انداری باشگاه ها و کاخ های جوانان، انتخاب ملکه زیبایی، مسابقه های دختر شایسته و … انجام شد و در همه آنها سعی شد زیبایی چهره به عنوان یک ارزش اصیل جلوه نماید.

این اقدامات منجر به آن شد که امام خمینی (ره) صراحتاً اعلام نماید : ” این شاه است که زن ها را به فساد می کشاند و انها را می خواهد عروسک بار بیاورد. مذهب با این فاجعه ها و درد ها مخالف است نه با آزادی زن”.

با پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت حکومت اسلامی، هویت های لطمه خورده ی اسلامی ایرانیان در دوران پهلوی مورد بازسازی قرار گرفت و در این دوران مذهب به عنوان مهم ترین مولفه هویت فرهنگی، نگاه به زیبایی و ظاهر آرایی را مورد باز تعریف قرار داد و بستر های لازم جهت این امر را ایجاد کرد، تفکیک جنسیتی در مدارس، اسلامی کردن اماکن عمومی، ترویج فرهنگ امر به معروف و … از ان جمله اند.

اگرچه در سال های اول انقلاب، نمایش ثروت ارزش نبود، اما در خلال سال‌های 1368 تا 1376 به تدریج ثروت به ارزش تبدیل شد و این امر بر روی ارزش های دیگر از جمله زیبایی و ظاهر آرایی تاثیر گذاشت.

سیاست های دولت در این مقطع چندان جالب نبود و همسو با دامن زدن به فرهنگ همه جانبه مصرفی ملهم از غرب بود، به گونه ای که از سال 1370 موج واردات عظیم مواد آرایشی به کشور آغاز می شود.

در دوران اصلاحات روند گرایش روزافزون به مواد و لوازم آرایشی ادامه یافت. در این مقطع برخی آثار میان مدت استفاده افراطی از این لوازم آشکار شد و افزایش آمار جرایم غیر اخلاقی و رشد معضلات و آسیب های اجتماعی پدیدار گشت.

هم چنین در این دوران در کنار گرایش شدید زنان به لوازم آرایش موج جدید زیبایی خواهی به شیوه انجام جراحی های زیبایی مانند جراحی بینی، جراحی پلاستیک غیر ضروری ( تفننی )، گونه گذاری و … رونق گرفت.

دوران دولت اصولگرا نیز علی رغم اجرای طرح امنیت اجتماعی و طرح های مشابه دیگر پیشرفت محسوسی در جهت تغییر ذائقه زن ایرانی در مدل استفاده فعلی از لوازم آرایشی صورت نگرفته است .

واقعیت این است که برخلاف شبکه های ماهواره ای فارسی زبان که به صورت شبانه روز محصولات آرایش را تبلیغ می کنند در داخل کشور به دلیل ملاحظا ت دینی ، عرفی و فرهنگی تبلیغاتی برای این دست اقلام صورت نمی‌پذیرد اما در این جا اشاره به این حقیقت ضروری است که با وجود عدم تبلیغات مستقیم در این خصوص، تبلیغات غیر مستقیمی در ابزارهای فرهنگی داخل کشور وجود دارد. ابزار هایی چون تلویزیون و سینما با نمایش بازیگران خصوصاً زنان با آرایش های غیر متعارف و غلیظ در ان زمینه گام بر می دارند. به همین دلیل می توان ادعا کنیم در حوزه فرهنگ زیبایی شاهد یک نوع شکاف بین ” سیاست های فرهنگی ” و ” کردار های فرهنگی ” هستیم.

موضوع این شکاف مواردی چون اصل مصرف محصولات زیبایی و آرایشی، میزان مصرف آنها، نوع مصرف یا ترجیح های افراد، انگیزه مصرف و مکان و زمان مصرف آنها است.

زیبای بیدار …

زیبای بیدار …

زیبای بیدار

زیبای بیدار | زیبایی شناسی، Aesthetics ، شاخه ای است که فیلسوفان و منتقدان هنری به مطالعه و تفحص فلسفی مفاهیم بنیادینی همچون زیبایی و ذوق می پردازند. شاخه زیبایی شناسی قرابت نزدیکی با فلسفه هنر دارد.

فلاسفه هنر بطور کلی ماهیت و چیستی هنر و مفاهیمی که در ارتباط با تاویل و ارزیابی آثار هنری اند را مورد کاوش قرار می دهد. بطور کلی، ارائه تعریفی تخصصی تر از آنچه بصورت جامع بیان گردید، بدون درک و آگاهی از مجموعه ای از مفاهیم و نظریات هنری میسر نمی باشد.

همه ما کم و بیش با مضامین و احساساتی همچون زیبایی، زشتی، والایی، ظرافت، لطافت، ذوق، سلیقه، نقد هنر، هنر های زیبا، تامل و تفکر در آثار هنری، لذت حسی و گیرایی و افسون هنر آشنا بوده و آنها را در زندگی خود تجربه کرده ایم. در همه این تجارب و پدیده ها، ما معتقدیم که یک سری قوانین، احساسات و علایق مشابه دخیل هستند.

سه رویکرد در زیبایی شناسی

باید توجه داشت، که محدوده زیبایی شناسی وسیع تر از فلسفه هنر است. در حقیقت فلسفه هنر را باید یکی زیر شاخه های زیبایی شناسی دانست.

موضوعات مورد تفحص زیبایی شناسان نه تنها به بررسی ماهیت و ارزش هنر های مختلف، بلکه به کاوش پاسخ ها و عکس العمل های زیبا شناسانه مخاطبان (زشت و زیبا قلمداد کردن) نسبت به پدیده ها و چیزهای طبیعی جهان پیرامون که ساخت دست بشر نیستند، نیز ارتباط می یابد.

رویکرد اول در زیبایی شناسی

زیبای بیدار | چالش اصلی در همین قدم اول ابهام واژه هایی همچون زیبا یا زشت است که بخودی خود، چه در کاربرد شان به عنوان یک مفهوم و چه از لحاظ معنایی، واژگانی با تعریف یکتا و معین نمی باشند.

براستی چگونه می توان تمام پدیده ها و اشیاء جهان پیرامون را بطور قاطع به دو قطب زیبا و زشت تقسیم کرد؟ در این خصوص، تقریبا هر چیزی ممکن است از دیدگاه فردی زیبا درک شود و افراد مختلف بدلیل تباین عقاید و نظر گاه واژه زیبا را به چیزها یا پدیده های مختلفی اطلاق کنند.

چنین اختلاف نظر هایی ما را به این نظرگاه رهنمون می سازد که احتمالا باید یک یا چند دیدگاه یا رویکرد بنیادین وجود داشته باشند که مسبب و عامل قضاوتها و داوریهای مخاطبانند.

دلیل دیگر می تواند بخاطر این باشد که واژه “زیبا” بخودی خود حامل هیچ معنایی بجز آنکه فرانمود یا بیانی از یک نگرش یا بینش خاص که در افراد مختلف به حالات و امور متفاوتی مربوط می شود، نمی باشد.

مضاف بر این، با وجود تاکیدی که فلاسفه بر واژگان زیبا و زشت داشته اند، مشخصا این کلمات مهمترین و مفیدترین در حوزه نقد و مباحثات هنری یا در توصیف چیزها یا پدیده های طبیعی (مانند مناظر طبیعی) که توجه ما را بخود جلب می کنند، نمی باشند.

برای مثال، برای توصیف و انتقال برداشتمان در باب اهمیت یک شعر به فرد دیگری، ممکن است از واژه هایی همچون کنایه آمیز، محرک، بیانگرا، متعادل و یا مضحک استفاده کنیم.

بطریقی مشابه، در توصیف منظره ای وسیع از منطقه ای در حومه شهر، بیشتر از صفاتی همچون آرام، جوی، دل انگیز یا خاطره انگیز استفاده کنیم تا صفت “زیبا”.

 نکته ای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که صفت “زیبا” متعلق به دسته ای از واژگان است که تنها به جهت تسهیل در بیان حالت یا تجربه ای زیبا شناسانه از میان آن دسته از صفات انتخاب شده و بیشتر از بقیه واژگان هم گروهش بکار رفته است.

ولی این به آن معنا نیست که صفت “زیبا” معانی مختلفی که آن دسته از صفات بدانها اشاره می کنند را بصورت مشابهی به مخاطب منتقل می کند.

بنظر می رسد که هیچ رهیافت قطعی برای تحدید یا ارائه تعریفی واحد از دسته ای از واژگان یا صفات وجود ندارد. بنابراین، رویارویی با این چالش مستلزم آنست که زیبایی شناسان محدوده وسیع تری از مفهوم زیبایی یا دیگر صفات هم دسته آن را به جهت کشف قوانین زیبایی شناسانه که برای درک زیبایی ضروریند، مد نظر خود قرار دهند.

**زیبای بیدار **

در اینجاست که دوباره به این سوال چالش برانگیز و آزار دهنده باز می گردیم: فلاسفه باید چه چیزی را مورد کاوش قرار دهند تا به درک ماهیت مفاهیم بنیادینی همچون زیبایی، ذوق یا سلیقه نائل شوند؟

در پاسخ به پرسش پیشین، سه رویکرد اصلی در شاخه زیبایی شناسی مطرح است. از منظر اول، فیلسوفان و منتقدان هنری به مطالعه مفاهیم زیبایی شناختی یا منحصرا به واکاوی زبان نقد هنر می پردازند که از طریق آن چیستی و چرایی داوری آثار هنری توجیه و تبیین می شود. در این خصوص، ادموند برک در کتاب خود Beautiful and Sublime the On که در سال ۱۷۵۷ به طبع رسید، بین دو واژه والا و زیبا تمایز قائل شده است.

او در این کتاب، با تفحص کیفیات این واژگان که موجب بروز رفتارها، واکنش ها و گرایش هایی مختلفی در مخاطب می شوند، بین این دو واژه تمیز می دهد. تباینی که ادموند برک بین دو واژه زیبا و والا در نظریه خود تشریح می کند، تاثیر عمیقی را حتی بر روی نقد هنر معاصر گذاشته و امروزه به عنوان یکی از رویکرد های رایج نقد هنر مورد استفاده قرار می گیرد.

شایان ذکر است که در قرن اخیر، فیلسوفان غالبا تمرکز خود را بر واکاوی مفاهیم و نظریات مدرن ادبی همچون بازنمایی، فرانمایی، فرمالیسم، اگزیستانسیالیسم، پدیدار شناسی و نشانه شناختی قرار داده اند.

بطور کلی، این رویکرد زیبایی شناختی دو هدف را دنبال می کند.

  • هدف اول یافتن رهیافتی است برای توجیه توصیفات و تعاریفی که فیلسوفان یا منتقدان بر اساس این رویکرد از آثار هنری به عمل می آورند.
  • هدف دوم، تبیین و تشریح آن تجارب خاص و متمایز از دیگر واکنش های مخاطب است که در مواجهه با آثار هنری بیان و ابراز می گردد.

رویکرد دوم در زیبایی شناسی

زیبای بیدار | در رویکرد دوم، فیلسوفان و منتقدان تمرکز خود را بر مطالعه فلسفی یک سری از حالات خاص ذهنی (واکنش ها، رفتار ها و احساسات زیبا شناسانه) که در رویارویی مخاطب با اشیا هنری هنگام تجربه زیباشناسانه روی می دهند، معطوف می کنند.

نمونه بارز و برجسته این رویکرد را در فلسفه کانت می یابیم که مشخصه های خاص زیبایی شناسی را در رابطه با داوری مخاطب نسبت به آثار هنری بررسی کرده است.

همانطور که در نوشتار پیشین نیز اشاره شد، کانت داوری زیبایی شناختی را از داوری شناختی که بر اساس منطق عقلی و معرفت نسبت به اشیا و پدیده های پیرامون (همچون اسامی و مفاهیم زندگی روزمره) صورت می گیرد، تمیز می دهد.

به کلام دیگر، کانت به واکاوی مشخصه ها و چیستی واکنش های خاص مخاطب نسبت به یک سری از اشیا و پدیده های زیبا که از دیگر رفتارها و واکنشهای مخاطب نسبت به اشیا و پدیده های غیر هنری متمایزند، می پردازد.

از منظر کانت، یک تجربه و واکنش زیبایی شناختی کاملا “آزاد” و بدور از هر گونه سودمندی یا تعلق خاطر نسبت به شیی یا پدیده هنری است.

شایان ذکر است که فلاسفه پس از کانت دیدگاه و احکام داوری زیبایی شناختی کانت را مورد تشکیک و چالش قرار داده و کوشیده اند تا مفاهیمی همچون “رفتار زیبا شناسانه” و “تجربه زیبا شناسانه” را از دیدگاه های مختلف و بصورت ملموس تری تبیین کنند.

در این خصوص، فیلسوفانی همچون هگل و ویتگنشتاین این مفاهیم (رفتار، واکنش یا تجربه زیباشناسانه) را از دریچه فلسفه روانشناسی مورد تفحص قرار داده و بدین طریق ابعاد بیشتری از فلسفه زیبا شناختی کانت را توسعه داده اند.

برای درک صحیحی از این نظریات متأخر فلاسفه، بایسته است که تفاوت بین فلسفه ذهن و روانشناسی تجربی مشخص گردد.

در واقع فلسفه یک علم نیست، چرا که علل پدیده ها را مورد کاوش قرار نمی دهد. فلسفه بر پایه کاوش یا استدلال استقرایی (بر اساس شهود و مفاهیم از پیش تبیین شده) و مفهومی است که دغدغه اصلی آن شناسایی است تا توضیح و تشریح.

در حقیقت، رسالت یک فیلسوف ارائه کلی ترین و گسترده ترین توصیف چیز ها ست تا به مخاطب نشان دهد که باید آنها را چگونه درک و برای آنها ارزش قائل شود.

بطور کلی، فلاسفه در دوران اخیر با دو رویکرد اصلی یعنی پدیدار شناسی و تحلیل و بررسی مفهومی، این تمایز را بین فلسفه ذهن و روانشناسی تجربی مد نظر خود قرار داده اند.

بنابراین، دغدغه اصلی فیلسوفان “شناخت” است تا توصیف.

زیبای بیدار | براستی چگونه می توان در باب چیزی توضیح داد در حالیکه هنوز از آن شناختی حاصل نشده باشد؟ مبرهن است که شناخت از اشیا و پدیده ها پیش نیاز هرگونه توضیح یا تشریح از آنهاست. اگرچه برخی محققان و اندیشمندان سعی بر تحلیل تجربه و رفتار زیبا شناسانه از منظری تجربی و روانشناختی (مطالعه روانشناسی زیبایی) داشته اند، ولی نتایج این تحقیقات خود حاوی شبهات زیادی اند که مستلزم توضیح و تبیین بیشترند.

رویکرد سوم در زیبایی شناسی

زیبای بیدار | رویکرد سوم در زیبایی شناسی واکاوی فلسفی خود شیی هنری است. این رویکرد بر اساس این دیدگاه شکل گرفته که مهمترین چالش شناخت زیبایی وجود انواعی خاص از چیزها در جهانند که احساس یا رفتار لذت گونه ای را در مخاطب موجب شده یا مخاطب آن شی یا پدیده را بر پایه یک سری از صفات زیبایی شناختی توصیف می کند.

 بطور کلی آثار هنری جزو این دسته از اشیا خاص اند. ولیکن، دیگر اشیا یا پدیده های زیبا (مانند مناظر، سیمای انسانها، و مانند آنها) نیز معمولا جزو این دسته، تنها به این خاطر که می توانند تحت شرایطی به عنوان شیی هنری یا پدیده زیبا نگریسته شوند، قرار می گیرند.

زمانیکه با توسل به این رویکرد به مقوله زیبایی بیندیشیم، در می یابیم که مرز بین شاخه زیبایی شناسی و فلسفه هنر بطور کامل از بین خواهد رفت.

در این حالت است که مفاهیم و تجارب زیبایی شناختی مخاطب در پرتو شناخت و واکاوی خود شیی هنری تبیین خواهند شد. در این خصوص هگل که بیشترین تاثیر فلسفی را بر شکل گیری زیبایی شناسی مدرن داشت، معتقد بود که وظیفه و نقش اصلی زیبایی شناسی مطالعه انواع مختلف هنر و فحوای معنوی مربوط به هریک از انواع هنر است.

شایان ذکر است که رویکرد سوم نسبت به زیبایی شناسی ضرورت تمرکز بر روی حوزه هنر را تا حد زیادی زایل می کند. حتی شخصی که هنر را چیزی بیشتر از یک تجلی ارزش زیبایی شناسانه نمی پندارد، احتمالا بر این باور خواهد بود که دغدغه و هدف اصلی زیبایی شناسی مطالعه حالات و واکنشهای خاصی است که مخاطب در مواجهه با یک شیی یا پدیده هنری از خود بروز می دهد.

در واقع، تنها در حالتی که اشیا هنری را به بازه کوچکی محدود کنیم، شاید بتوان تا حدودی به درک مفهوم زیبایی با واکاوی صرف شیی هنری نائل آمد. حتی در این حالت نیز بسیار مشکل است که استنتاج کنیم که همه آثار هنری در خصیصه یا ویژگی مهمی، فراتر از یک علاقه مشابه جمعی، مشترکند.

این بدین معنی است که ما به هر حال مجبوریم که رویکرد دوم (واکاوی حالات و واکنشهای مخاطب نسبت به شیی هنری) را نیز مد نظر داشته باشیم.

بطور کلی، بنظر می رسد که هیچ راهی برای تحدید شاخه زیبایی شناختی بجز از طریق محدود کردن مفهوم هنر وجود ندارد.

زیبای بیدار | در انتها می توان اینگونه جمع بندی کرد که سه رویکرد یاد شده هم ناسازگار و هم در هماهنگی با یکدیگرند. تنها پس از آگاهی کاملی از فلسفه هنر و نظریات متباین فیلسوفان در باب هنر و زیبایی شناسی است که قادریم به درک درستی از این سه رویکرد دست یابیم و آثار هنری را با استفاده از آنها تاویل و ارزیابی کنیم. در این مرحله ابتدایی و برای ره جویان هنر، لازم است بپذیریم که این سه رویکرد می توانند بطور اساسی با یکدیگر متفاوت باشند و بنابراین هر سوال مربوط به زیبایی شناسی را می توان به سه طریق در پرتو هریک از سه رویکرد یاد شده، تحلیل و تشریح کرده و به آن پاسخ داد. در پایان، قصد دارم از شما خواننده گرامی این دو سوال را جویا شوم که به نظر شما کدامیک از سه رویکرد یاد شده، کارایی و اهمیت بیشتری در درک و دریافت مفهوم زیبایی در هنر های زیبا دارد؟ آیا بنظر شما تلفیقی از سه رویکرد (یا دو رویکرد) یاد شده، رهیافتی بهتر را پیش روی منتقد یا فیلسوف هنری برای درک و تشریح مفهوم زیبایی می گذارد؟

منبع: علی فلاح زاده

آیا از پیشینه آرایش و زیبایی چهره ها در جهان خبر دارید ؟

آیا از پیشینه آرایش و زیبایی چهره ها در جهان خبر دارید ؟

تاریخچه آرایش و زیبایی چهره ها

آرایش و زیبایی| نگاهی به تاریخ زندگی بشر نشان می دهد مقوله ی آرایش ( البته نه لزوماً به معنای امروزین آن) در همه ی اعصار مورد توجه انسان ها بوده چه زن، چه مرد، چه پیر و چه جوان

برخی نظریه پردازان بر خلاف تصور عامه، که آرایش را پدیده ای زنانه میدانند، بر این باورند که آرایش در تاریخ اولیه ی بشر به جای آنکه مفهومی زنانه و مبتنی بر زیبایی شناسی باشد بیشتر برای تفکیک هویت ها و تعلق های قبیله ای و طایفه ای به کار می رفته است.

در جامعه های بدوی، که در آن رقابت های اقتصادی و اجتماعی و رقابتهای جنسی وجود نداشت، هم زنان و هم مردان بدن های خود را آرایش و تزیین می کردند اما نه برای زیبایی.

این پدیده به سبب نیازی بود که از شرایط کار در جامعه بدوی پیش از تاریخ سرچشمه می گرفت. در آن زمان برای هر فرد که به یک گروه خویشاوندی وابسته بود، لازم بود با چنین شیوهایی نشانه گذاری شود. نشانه گذاری ها، عضو خویشاوند هر گروه یا گروه کاری را شناسایی می کرد.

سمیر کومار از پژوهشگران حوزه آرایش معتقد است که رد پای جراحی، آرایش و استفاده از محصولات معطر و بهداشتی را میتوان در دوران اولیه ی بشر و نیز اعصار مصریان، یونانیان و رومیان یافت.

انسان نئاندرتال صورت خود را با رنگهای قرمز، قهوه ای و زرد که از گل و لای و آرسنیک به دست می آمد نقاشی میکرد.

از استخوان ها برای فر دادن موها استفاده می شد. آرایش، خالکوبی و زیورآلات اطلاعات ضروری اجتماعی ای را با خود به همراه داشت.

تاریخچه آرایش و زیبایی چهره ها

جالینوس پزشک قدیمی یونانی، کرم سرد را ابداع کرد. رومی ها از عطرهای ساخته شده از روغن بر روی بدنهایشان، در حمام ها و در مخازنشان و حتی در سلاح هایشان استفاده میکردند. سربازان صلیبی عطرها را در قرن نوزده از خاور دور به اروپا آوردند .عطرهای توسعه یافته در قرن شانزدهم عموماً به صورت پودر و یا خمیر ژله ای بودند.

از زمان ظهور زیبایی به شکل مدرن آن، افراد به آرایش نه تنها به عنوان شیوه ای برای ارتقای ظاهرشان بلکه به عنوان ابزاری برای توانمندسازی آنان برای کاهش یا حذف علایمی که به اعتقاد آنها، آنها را دیگری قرار می دهد در نظر گرفته می شود دیگری ای که از گروه قومی یا نژادی یا جنسی مسلط و مطلوبتر جامعه متمایز است.

برخی از نظریه پردازان معتقدند به لحاظ تاریخی ، زنانه شدن آرایش احتمالاً کوتاه مدت خواهد بود.

عاشورا حسینی تسلیت باد

عاشورا حسینی تسلیت باد

هر ساله شیعیان، علویان و شماری از اهل‌سنت و مذاهب دیگر ۱۰ روز نخست ماه محرم هر سال با برگزاری مراسم‌های سوگواری از آن واقعه یاد می‌کنند. عزاداری‌ها با رسیدن روز دهم (عاشورا) به اوج خود می‌رسد.
هر چند به لحاظ نظامی ابعاد این نبرد بزرگ نبوده‌است اما اثر اعتقادی و سیاسی بزرگی داشته‌است. نبرد کربلا یک واقعه تاریخی و اساسی در سنت و رسم شیعیان و تاریخ این مذهب محسوب می‌گردد.
این درگیری هر ساله و به تناوب با برگزاری یادمان‌ها و عزاداری‌ها روایت و حکایت می‌شود.
این رویداد از یک سو سبب تضعیف مشروعیت سیاسی حکومت بنی امیه شده‌است. به‌طوری‌که پس از آن قیام‌های فراوانی با شعار خونخواهی حسین بر ضد آن حکومت رخ داد و در نهایت منجر به سقوط آن شد.
از سوی دیگر نقشی چشمگیر بر هویت اجتماعی و اعتقادی شیعیان طی سده‌های بعد تا به امروز داشته‌است.
شیعیان معتقد هستند فداکاری حسین بن علی و رسالت نبرد کربلا به فرمان الهی بوده‌است و این رخداد تاریخی را لازمه بیدار شدن و آگاه شدن امت اسلامی و توقف غصب خلافت مسلمین به وسیله یزید می‌دانند.

شوریده سری که شرح ایمان می کرد / هفتاد و دو فصل سرخ عنوان می کرد
با نای بریده نیز بر منبر نی / تفسیر خجسته ای ز قرآن می کرد

شهادت امام حسین(ع) تسلیت باد