تاریخچه آرایش در ایران

تاریخچه آرایش در ایران

تاریخچه آرایش در ایران

تاریخچه آرایش در ایران|استفاده از لوازم آرایش در دوران معاصر موضوع جدیدی نیست بلکه نخستین تمدن های بشری از ادوات و وسایلی جهت زیباتر شدن استفاده می کرده اند؛ به عنوان نمونه آرایش چشم از

حدود 4500 سال قبل از میلاد مسیح در ایران رواج داشته است.

حفاری های باستان شناسانه در هفت تپه خوزستان گواه آن است که زنان ایرانی در 2000 سال قبل از میلاد مسیح از نوعی وسیله که کارکرد رژ لب امروزی را دارد استفاده می نموده اند.

در عصر هخامنشیان زنان قبل از این که به دیدار شاه بروند از لوازم آرایش و عطر استفاده می‌کردند. هخامنشیان به زیور آلات و لوازم آرایش علاقه زیادی داشتند. جواهرات و وسایل کشف شده مثل گردنبند فیروزه و ظروف چوبی ، برنزی و شیشه ای برای نگهداری سرمه گواه این واقعیت است.

زنان ایرانی قبل از ورود اسلام به ایران از ” هفت قلم آرایش ” استتفاده می کردند :

  1. سرمه
  2. حنا
  3. خضاب
  4. سفیداب
  5. وسمه
  6. زرک
  7. و خال
هفت قلم آرایش

هفت قلم آرایش

نکته جالب این که در همین دوران استفاده از لوازم آرایش صرفا برای زنان متاهل جایز بود و در صورت تخطی افراد این موضوع مجازات هایی از سوی حکومت ها اعمال می شد.

زنان ایرانی آن قدر به زیور الات و لوازم آرایش علاقه داشتند که حتی پس از ورود اسلام به ایران، به تقلید از رسوم عهد ساسانی بسیاری از زنان ایرانی پس از مرگ با آن زیور آلات و لوازم آرایش به خاک سپرده می شدند.

حفاری های به عمل آمده در قبرستان ” تبرک ” (واقع در تپه های بی بی شهربانو در شهر ری) که متعلق به قرن سوم و چهارم هجری است نشان می دهد که حتی تا آن زمان نیز زنان به همراه این گونه وسایل دفن می شدند.

پس از ورود اسلام به ایران به دلیل وجود دستورات صریح دینی و نص قرآنی، بستر استفاده از لوازم آرایش به دو محیط درون خانه و بیرون از خانه تفکیک شد و از سوی توده زنان ایرانی متابعت شد، و بدین ترتیب، خود آرایی، خود نمایی، جلوه گری و دلربایی زنان در اجتماع به طرق مختلف از جمله به وسیله استفاده از لوازم آرایش ممنوع گشت.

ایرانیان مسلمان ضمن بهاء دادن به مفاهیم نزدیک به زیبایی هم چون سلامت و بهداشت پوست و مو، نظافت و آراستگی بر مراعات مرزها و حریم ها تاکید نمودند و از آراسته کردن زن در جامعه که مقدمه فعل حرام بود، رو برتافتند.

تا قبل از نهضت مشروطه در ایران پوشش ها و چهره ها ، فرم و حالتی سنتی و اصیل داشت اما پس از نهضت به دلیل رفت و آمد های فراوان ایرانیان به فرنگستان و واردات فرهنگ مغرب زمین به وطن تحولاتی در نحوه پوشش و آراستگی صورت اشخاص اعم از زن ومرد رخ داد.

مثلاً مواد آرایش زنان که تا پیش از این از مواد طبیعی و حتی قابل خوردن تهیه و استعمال می شد، از مواد شیمیایی و ترکیبی قوام یافت که در خارج ساخته و به ایران وارد می شد .

در زمان رضاخان همسو با سیاست های دین ستیزانه حکومت، بسیاری از روشنفکران از جمله تقی زاده، احمد کسروی، صادق هدایت و … ضمن تاکید بر افزایش حضور اجتماعی زن بر مطرح شدن زن ایرانی در جامعه به هر طریق ممکن از جمله آشکار کردن زیبایی های ظاهری اصرار کردند.

مطبوعات ایران در آن زمان هم چون مطبوعات غربی مملو از اطلاعات و آگهی هایی در مورد لوازم آرایش بود که به شدت در فیلم های خارجی – که از سینمای ایران پخش می شد – تبلیغ می شد.

از این زمان مصرف کنندگان ایرانی از طریق مطبوعات ادواری در معرض بازاریابی غربی قرارگرفتند؛ به عنوان نمونه مجله ” مهرگان ” که در جریان سال های کشف حجاب بیشتر برای مخاطبان جوان منتشر می شد، حاوی مطالب و تصویر هایی در خصوص ستاره های فیلم، مسابقه های زیبایی و معرفی آخرین محصولات آرایشی روز اروپا بود.

هم چنین نشریه فمنیستی ” عالم نسوان ” تلاش می کرد زنان ایرانی را برای پذیرش یک قیافه و ظاهر جدید متناسب با عصر جدید آموزش دهد، قیافه ای که در آن لوازم آرایش از مولفه های تجدد به حساب می آمد.

یکی دیگر از نشریات فعال در این عرصه نشریه ” زبان زنان ” بود که توسط یک فمنیست به نام صدیقه دولتشاهی چاپ می شد در این نشریه مشورت با متخصصان هنر لوازم آرایش و چاپ نظرات آنها صورت می گرفت .

در زمان پهلوی دوم فرهنگ زیبایی غربی عمق و گسترش بیشتری در میان لایه های اجتماعی زنان پیدا کرد. در این دوره و در سال 1341 هجری شمسی طرح انقلاب سفید شاه و ملت انجام شد و در قالب آن برخی اصلاحات ارضی صورت پذیرفت؛ اجرای این اصلاحات موجب مهاجرت روستاییان از روستاها به شهرها شد این موضوع با جابه جایی فرهنگی مهاجران که تحول مهمی در شیوه های زندگی سنتی به مدرن در زمینه های سبک پوشش، شمایل نوین، مناسبات اجتماعی جدید و… را تجربه می کردند، همراه بود.

در این دوران اگرچه قانون ممنوعیت حجاب منسوخ شد، اما پروژه غربی شدن جامعه ایرانی با سرعت و عمق بیشتری دنبال گردید.

جلال آل احمد در این باره می نویسد: ” آدم غرب زده، قرتی است. به خودش خیلی می رسد، با سر و پزش خیلی ور می رود همیشه انگار از لای زرورق باز شده است یا از فلان مزون فرنگی آمده است…”.

وی در نقد سیاست پهلوی دوم مبنی بر آزادی دادن به زنان می نویسد : ” به زن تنها اجازه تظاهر در اجتماع را داده ایم. فقط تظاهر، یعنی خود نمایی، یعنی زن را که حافظ سنت، خانواده، نسل و خون است به ولنگاری کشیده‌ایم، به کوچه آورده‌ایم. به خود نمایی و بی بند وباری واداشته ایم که سر و صورت را صفا دهد و هر روز یک مد تازه را به خود ببندد و ول بگردد. ما در کار آزادی صوری زنان سال های سال پس از این هیچ هدفی و غرضی جز افزودن به خیل مصرف کنندگان پودر و ماتیک – محصول صنایع غرب – نداریم “.

دردوران محمد رضا پهلوی طرح هایی چون راه انداری باشگاه ها و کاخ های جوانان، انتخاب ملکه زیبایی، مسابقه های دختر شایسته و … انجام شد و در همه آنها سعی شد زیبایی چهره به عنوان یک ارزش اصیل جلوه نماید.

این اقدامات منجر به آن شد که امام خمینی (ره) صراحتاً اعلام نماید : ” این شاه است که زن ها را به فساد می کشاند و انها را می خواهد عروسک بار بیاورد. مذهب با این فاجعه ها و درد ها مخالف است نه با آزادی زن”.

با پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت حکومت اسلامی، هویت های لطمه خورده ی اسلامی ایرانیان در دوران پهلوی مورد بازسازی قرار گرفت و در این دوران مذهب به عنوان مهم ترین مولفه هویت فرهنگی، نگاه به زیبایی و ظاهر آرایی را مورد باز تعریف قرار داد و بستر های لازم جهت این امر را ایجاد کرد، تفکیک جنسیتی در مدارس، اسلامی کردن اماکن عمومی، ترویج فرهنگ امر به معروف و … از ان جمله اند.

اگرچه در سال های اول انقلاب، نمایش ثروت ارزش نبود، اما در خلال سال‌های 1368 تا 1376 به تدریج ثروت به ارزش تبدیل شد و این امر بر روی ارزش های دیگر از جمله زیبایی و ظاهر آرایی تاثیر گذاشت.

سیاست های دولت در این مقطع چندان جالب نبود و همسو با دامن زدن به فرهنگ همه جانبه مصرفی ملهم از غرب بود، به گونه ای که از سال 1370 موج واردات عظیم مواد آرایشی به کشور آغاز می شود.

در دوران اصلاحات روند گرایش روزافزون به مواد و لوازم آرایشی ادامه یافت. در این مقطع برخی آثار میان مدت استفاده افراطی از این لوازم آشکار شد و افزایش آمار جرایم غیر اخلاقی و رشد معضلات و آسیب های اجتماعی پدیدار گشت.

هم چنین در این دوران در کنار گرایش شدید زنان به لوازم آرایش موج جدید زیبایی خواهی به شیوه انجام جراحی های زیبایی مانند جراحی بینی، جراحی پلاستیک غیر ضروری ( تفننی )، گونه گذاری و … رونق گرفت.

دوران دولت اصولگرا نیز علی رغم اجرای طرح امنیت اجتماعی و طرح های مشابه دیگر پیشرفت محسوسی در جهت تغییر ذائقه زن ایرانی در مدل استفاده فعلی از لوازم آرایشی صورت نگرفته است .

واقعیت این است که برخلاف شبکه های ماهواره ای فارسی زبان که به صورت شبانه روز محصولات آرایش را تبلیغ می کنند در داخل کشور به دلیل ملاحظا ت دینی ، عرفی و فرهنگی تبلیغاتی برای این دست اقلام صورت نمی‌پذیرد اما در این جا اشاره به این حقیقت ضروری است که با وجود عدم تبلیغات مستقیم در این خصوص، تبلیغات غیر مستقیمی در ابزارهای فرهنگی داخل کشور وجود دارد. ابزار هایی چون تلویزیون و سینما با نمایش بازیگران خصوصاً زنان با آرایش های غیر متعارف و غلیظ در ان زمینه گام بر می دارند. به همین دلیل می توان ادعا کنیم در حوزه فرهنگ زیبایی شاهد یک نوع شکاف بین ” سیاست های فرهنگی ” و ” کردار های فرهنگی ” هستیم.

موضوع این شکاف مواردی چون اصل مصرف محصولات زیبایی و آرایشی، میزان مصرف آنها، نوع مصرف یا ترجیح های افراد، انگیزه مصرف و مکان و زمان مصرف آنها است.

زیبای بیدار …

زیبای بیدار …

زیبای بیدار

زیبای بیدار | زیبایی شناسی، Aesthetics ، شاخه ای است که فیلسوفان و منتقدان هنری به مطالعه و تفحص فلسفی مفاهیم بنیادینی همچون زیبایی و ذوق می پردازند. شاخه زیبایی شناسی قرابت نزدیکی با فلسفه هنر دارد.

فلاسفه هنر بطور کلی ماهیت و چیستی هنر و مفاهیمی که در ارتباط با تاویل و ارزیابی آثار هنری اند را مورد کاوش قرار می دهد. بطور کلی، ارائه تعریفی تخصصی تر از آنچه بصورت جامع بیان گردید، بدون درک و آگاهی از مجموعه ای از مفاهیم و نظریات هنری میسر نمی باشد.

همه ما کم و بیش با مضامین و احساساتی همچون زیبایی، زشتی، والایی، ظرافت، لطافت، ذوق، سلیقه، نقد هنر، هنر های زیبا، تامل و تفکر در آثار هنری، لذت حسی و گیرایی و افسون هنر آشنا بوده و آنها را در زندگی خود تجربه کرده ایم. در همه این تجارب و پدیده ها، ما معتقدیم که یک سری قوانین، احساسات و علایق مشابه دخیل هستند.

سه رویکرد در زیبایی شناسی

باید توجه داشت، که محدوده زیبایی شناسی وسیع تر از فلسفه هنر است. در حقیقت فلسفه هنر را باید یکی زیر شاخه های زیبایی شناسی دانست.

موضوعات مورد تفحص زیبایی شناسان نه تنها به بررسی ماهیت و ارزش هنر های مختلف، بلکه به کاوش پاسخ ها و عکس العمل های زیبا شناسانه مخاطبان (زشت و زیبا قلمداد کردن) نسبت به پدیده ها و چیزهای طبیعی جهان پیرامون که ساخت دست بشر نیستند، نیز ارتباط می یابد.

رویکرد اول در زیبایی شناسی

زیبای بیدار | چالش اصلی در همین قدم اول ابهام واژه هایی همچون زیبا یا زشت است که بخودی خود، چه در کاربرد شان به عنوان یک مفهوم و چه از لحاظ معنایی، واژگانی با تعریف یکتا و معین نمی باشند.

براستی چگونه می توان تمام پدیده ها و اشیاء جهان پیرامون را بطور قاطع به دو قطب زیبا و زشت تقسیم کرد؟ در این خصوص، تقریبا هر چیزی ممکن است از دیدگاه فردی زیبا درک شود و افراد مختلف بدلیل تباین عقاید و نظر گاه واژه زیبا را به چیزها یا پدیده های مختلفی اطلاق کنند.

چنین اختلاف نظر هایی ما را به این نظرگاه رهنمون می سازد که احتمالا باید یک یا چند دیدگاه یا رویکرد بنیادین وجود داشته باشند که مسبب و عامل قضاوتها و داوریهای مخاطبانند.

دلیل دیگر می تواند بخاطر این باشد که واژه “زیبا” بخودی خود حامل هیچ معنایی بجز آنکه فرانمود یا بیانی از یک نگرش یا بینش خاص که در افراد مختلف به حالات و امور متفاوتی مربوط می شود، نمی باشد.

مضاف بر این، با وجود تاکیدی که فلاسفه بر واژگان زیبا و زشت داشته اند، مشخصا این کلمات مهمترین و مفیدترین در حوزه نقد و مباحثات هنری یا در توصیف چیزها یا پدیده های طبیعی (مانند مناظر طبیعی) که توجه ما را بخود جلب می کنند، نمی باشند.

برای مثال، برای توصیف و انتقال برداشتمان در باب اهمیت یک شعر به فرد دیگری، ممکن است از واژه هایی همچون کنایه آمیز، محرک، بیانگرا، متعادل و یا مضحک استفاده کنیم.

بطریقی مشابه، در توصیف منظره ای وسیع از منطقه ای در حومه شهر، بیشتر از صفاتی همچون آرام، جوی، دل انگیز یا خاطره انگیز استفاده کنیم تا صفت “زیبا”.

 نکته ای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که صفت “زیبا” متعلق به دسته ای از واژگان است که تنها به جهت تسهیل در بیان حالت یا تجربه ای زیبا شناسانه از میان آن دسته از صفات انتخاب شده و بیشتر از بقیه واژگان هم گروهش بکار رفته است.

ولی این به آن معنا نیست که صفت “زیبا” معانی مختلفی که آن دسته از صفات بدانها اشاره می کنند را بصورت مشابهی به مخاطب منتقل می کند.

بنظر می رسد که هیچ رهیافت قطعی برای تحدید یا ارائه تعریفی واحد از دسته ای از واژگان یا صفات وجود ندارد. بنابراین، رویارویی با این چالش مستلزم آنست که زیبایی شناسان محدوده وسیع تری از مفهوم زیبایی یا دیگر صفات هم دسته آن را به جهت کشف قوانین زیبایی شناسانه که برای درک زیبایی ضروریند، مد نظر خود قرار دهند.

**زیبای بیدار **

در اینجاست که دوباره به این سوال چالش برانگیز و آزار دهنده باز می گردیم: فلاسفه باید چه چیزی را مورد کاوش قرار دهند تا به درک ماهیت مفاهیم بنیادینی همچون زیبایی، ذوق یا سلیقه نائل شوند؟

در پاسخ به پرسش پیشین، سه رویکرد اصلی در شاخه زیبایی شناسی مطرح است. از منظر اول، فیلسوفان و منتقدان هنری به مطالعه مفاهیم زیبایی شناختی یا منحصرا به واکاوی زبان نقد هنر می پردازند که از طریق آن چیستی و چرایی داوری آثار هنری توجیه و تبیین می شود. در این خصوص، ادموند برک در کتاب خود Beautiful and Sublime the On که در سال ۱۷۵۷ به طبع رسید، بین دو واژه والا و زیبا تمایز قائل شده است.

او در این کتاب، با تفحص کیفیات این واژگان که موجب بروز رفتارها، واکنش ها و گرایش هایی مختلفی در مخاطب می شوند، بین این دو واژه تمیز می دهد. تباینی که ادموند برک بین دو واژه زیبا و والا در نظریه خود تشریح می کند، تاثیر عمیقی را حتی بر روی نقد هنر معاصر گذاشته و امروزه به عنوان یکی از رویکرد های رایج نقد هنر مورد استفاده قرار می گیرد.

شایان ذکر است که در قرن اخیر، فیلسوفان غالبا تمرکز خود را بر واکاوی مفاهیم و نظریات مدرن ادبی همچون بازنمایی، فرانمایی، فرمالیسم، اگزیستانسیالیسم، پدیدار شناسی و نشانه شناختی قرار داده اند.

بطور کلی، این رویکرد زیبایی شناختی دو هدف را دنبال می کند.

  • هدف اول یافتن رهیافتی است برای توجیه توصیفات و تعاریفی که فیلسوفان یا منتقدان بر اساس این رویکرد از آثار هنری به عمل می آورند.
  • هدف دوم، تبیین و تشریح آن تجارب خاص و متمایز از دیگر واکنش های مخاطب است که در مواجهه با آثار هنری بیان و ابراز می گردد.

رویکرد دوم در زیبایی شناسی

زیبای بیدار | در رویکرد دوم، فیلسوفان و منتقدان تمرکز خود را بر مطالعه فلسفی یک سری از حالات خاص ذهنی (واکنش ها، رفتار ها و احساسات زیبا شناسانه) که در رویارویی مخاطب با اشیا هنری هنگام تجربه زیباشناسانه روی می دهند، معطوف می کنند.

نمونه بارز و برجسته این رویکرد را در فلسفه کانت می یابیم که مشخصه های خاص زیبایی شناسی را در رابطه با داوری مخاطب نسبت به آثار هنری بررسی کرده است.

همانطور که در نوشتار پیشین نیز اشاره شد، کانت داوری زیبایی شناختی را از داوری شناختی که بر اساس منطق عقلی و معرفت نسبت به اشیا و پدیده های پیرامون (همچون اسامی و مفاهیم زندگی روزمره) صورت می گیرد، تمیز می دهد.

به کلام دیگر، کانت به واکاوی مشخصه ها و چیستی واکنش های خاص مخاطب نسبت به یک سری از اشیا و پدیده های زیبا که از دیگر رفتارها و واکنشهای مخاطب نسبت به اشیا و پدیده های غیر هنری متمایزند، می پردازد.

از منظر کانت، یک تجربه و واکنش زیبایی شناختی کاملا “آزاد” و بدور از هر گونه سودمندی یا تعلق خاطر نسبت به شیی یا پدیده هنری است.

شایان ذکر است که فلاسفه پس از کانت دیدگاه و احکام داوری زیبایی شناختی کانت را مورد تشکیک و چالش قرار داده و کوشیده اند تا مفاهیمی همچون “رفتار زیبا شناسانه” و “تجربه زیبا شناسانه” را از دیدگاه های مختلف و بصورت ملموس تری تبیین کنند.

در این خصوص، فیلسوفانی همچون هگل و ویتگنشتاین این مفاهیم (رفتار، واکنش یا تجربه زیباشناسانه) را از دریچه فلسفه روانشناسی مورد تفحص قرار داده و بدین طریق ابعاد بیشتری از فلسفه زیبا شناختی کانت را توسعه داده اند.

برای درک صحیحی از این نظریات متأخر فلاسفه، بایسته است که تفاوت بین فلسفه ذهن و روانشناسی تجربی مشخص گردد.

در واقع فلسفه یک علم نیست، چرا که علل پدیده ها را مورد کاوش قرار نمی دهد. فلسفه بر پایه کاوش یا استدلال استقرایی (بر اساس شهود و مفاهیم از پیش تبیین شده) و مفهومی است که دغدغه اصلی آن شناسایی است تا توضیح و تشریح.

در حقیقت، رسالت یک فیلسوف ارائه کلی ترین و گسترده ترین توصیف چیز ها ست تا به مخاطب نشان دهد که باید آنها را چگونه درک و برای آنها ارزش قائل شود.

بطور کلی، فلاسفه در دوران اخیر با دو رویکرد اصلی یعنی پدیدار شناسی و تحلیل و بررسی مفهومی، این تمایز را بین فلسفه ذهن و روانشناسی تجربی مد نظر خود قرار داده اند.

بنابراین، دغدغه اصلی فیلسوفان “شناخت” است تا توصیف.

زیبای بیدار | براستی چگونه می توان در باب چیزی توضیح داد در حالیکه هنوز از آن شناختی حاصل نشده باشد؟ مبرهن است که شناخت از اشیا و پدیده ها پیش نیاز هرگونه توضیح یا تشریح از آنهاست. اگرچه برخی محققان و اندیشمندان سعی بر تحلیل تجربه و رفتار زیبا شناسانه از منظری تجربی و روانشناختی (مطالعه روانشناسی زیبایی) داشته اند، ولی نتایج این تحقیقات خود حاوی شبهات زیادی اند که مستلزم توضیح و تبیین بیشترند.

رویکرد سوم در زیبایی شناسی

زیبای بیدار | رویکرد سوم در زیبایی شناسی واکاوی فلسفی خود شیی هنری است. این رویکرد بر اساس این دیدگاه شکل گرفته که مهمترین چالش شناخت زیبایی وجود انواعی خاص از چیزها در جهانند که احساس یا رفتار لذت گونه ای را در مخاطب موجب شده یا مخاطب آن شی یا پدیده را بر پایه یک سری از صفات زیبایی شناختی توصیف می کند.

 بطور کلی آثار هنری جزو این دسته از اشیا خاص اند. ولیکن، دیگر اشیا یا پدیده های زیبا (مانند مناظر، سیمای انسانها، و مانند آنها) نیز معمولا جزو این دسته، تنها به این خاطر که می توانند تحت شرایطی به عنوان شیی هنری یا پدیده زیبا نگریسته شوند، قرار می گیرند.

زمانیکه با توسل به این رویکرد به مقوله زیبایی بیندیشیم، در می یابیم که مرز بین شاخه زیبایی شناسی و فلسفه هنر بطور کامل از بین خواهد رفت.

در این حالت است که مفاهیم و تجارب زیبایی شناختی مخاطب در پرتو شناخت و واکاوی خود شیی هنری تبیین خواهند شد. در این خصوص هگل که بیشترین تاثیر فلسفی را بر شکل گیری زیبایی شناسی مدرن داشت، معتقد بود که وظیفه و نقش اصلی زیبایی شناسی مطالعه انواع مختلف هنر و فحوای معنوی مربوط به هریک از انواع هنر است.

شایان ذکر است که رویکرد سوم نسبت به زیبایی شناسی ضرورت تمرکز بر روی حوزه هنر را تا حد زیادی زایل می کند. حتی شخصی که هنر را چیزی بیشتر از یک تجلی ارزش زیبایی شناسانه نمی پندارد، احتمالا بر این باور خواهد بود که دغدغه و هدف اصلی زیبایی شناسی مطالعه حالات و واکنشهای خاصی است که مخاطب در مواجهه با یک شیی یا پدیده هنری از خود بروز می دهد.

در واقع، تنها در حالتی که اشیا هنری را به بازه کوچکی محدود کنیم، شاید بتوان تا حدودی به درک مفهوم زیبایی با واکاوی صرف شیی هنری نائل آمد. حتی در این حالت نیز بسیار مشکل است که استنتاج کنیم که همه آثار هنری در خصیصه یا ویژگی مهمی، فراتر از یک علاقه مشابه جمعی، مشترکند.

این بدین معنی است که ما به هر حال مجبوریم که رویکرد دوم (واکاوی حالات و واکنشهای مخاطب نسبت به شیی هنری) را نیز مد نظر داشته باشیم.

بطور کلی، بنظر می رسد که هیچ راهی برای تحدید شاخه زیبایی شناختی بجز از طریق محدود کردن مفهوم هنر وجود ندارد.

زیبای بیدار | در انتها می توان اینگونه جمع بندی کرد که سه رویکرد یاد شده هم ناسازگار و هم در هماهنگی با یکدیگرند. تنها پس از آگاهی کاملی از فلسفه هنر و نظریات متباین فیلسوفان در باب هنر و زیبایی شناسی است که قادریم به درک درستی از این سه رویکرد دست یابیم و آثار هنری را با استفاده از آنها تاویل و ارزیابی کنیم. در این مرحله ابتدایی و برای ره جویان هنر، لازم است بپذیریم که این سه رویکرد می توانند بطور اساسی با یکدیگر متفاوت باشند و بنابراین هر سوال مربوط به زیبایی شناسی را می توان به سه طریق در پرتو هریک از سه رویکرد یاد شده، تحلیل و تشریح کرده و به آن پاسخ داد. در پایان، قصد دارم از شما خواننده گرامی این دو سوال را جویا شوم که به نظر شما کدامیک از سه رویکرد یاد شده، کارایی و اهمیت بیشتری در درک و دریافت مفهوم زیبایی در هنر های زیبا دارد؟ آیا بنظر شما تلفیقی از سه رویکرد (یا دو رویکرد) یاد شده، رهیافتی بهتر را پیش روی منتقد یا فیلسوف هنری برای درک و تشریح مفهوم زیبایی می گذارد؟

منبع: علی فلاح زاده

آیا از پیشینه آرایش و زیبایی چهره ها در جهان خبر دارید ؟

آیا از پیشینه آرایش و زیبایی چهره ها در جهان خبر دارید ؟

تاریخچه آرایش و زیبایی چهره ها

آرایش و زیبایی| نگاهی به تاریخ زندگی بشر نشان می دهد مقوله ی آرایش ( البته نه لزوماً به معنای امروزین آن) در همه ی اعصار مورد توجه انسان ها بوده چه زن، چه مرد، چه پیر و چه جوان

برخی نظریه پردازان بر خلاف تصور عامه، که آرایش را پدیده ای زنانه میدانند، بر این باورند که آرایش در تاریخ اولیه ی بشر به جای آنکه مفهومی زنانه و مبتنی بر زیبایی شناسی باشد بیشتر برای تفکیک هویت ها و تعلق های قبیله ای و طایفه ای به کار می رفته است.

در جامعه های بدوی، که در آن رقابت های اقتصادی و اجتماعی و رقابتهای جنسی وجود نداشت، هم زنان و هم مردان بدن های خود را آرایش و تزیین می کردند اما نه برای زیبایی.

این پدیده به سبب نیازی بود که از شرایط کار در جامعه بدوی پیش از تاریخ سرچشمه می گرفت. در آن زمان برای هر فرد که به یک گروه خویشاوندی وابسته بود، لازم بود با چنین شیوهایی نشانه گذاری شود. نشانه گذاری ها، عضو خویشاوند هر گروه یا گروه کاری را شناسایی می کرد.

سمیر کومار از پژوهشگران حوزه آرایش معتقد است که رد پای جراحی، آرایش و استفاده از محصولات معطر و بهداشتی را میتوان در دوران اولیه ی بشر و نیز اعصار مصریان، یونانیان و رومیان یافت.

انسان نئاندرتال صورت خود را با رنگهای قرمز، قهوه ای و زرد که از گل و لای و آرسنیک به دست می آمد نقاشی میکرد.

از استخوان ها برای فر دادن موها استفاده می شد. آرایش، خالکوبی و زیورآلات اطلاعات ضروری اجتماعی ای را با خود به همراه داشت.

تاریخچه آرایش و زیبایی چهره ها

جالینوس پزشک قدیمی یونانی، کرم سرد را ابداع کرد. رومی ها از عطرهای ساخته شده از روغن بر روی بدنهایشان، در حمام ها و در مخازنشان و حتی در سلاح هایشان استفاده میکردند. سربازان صلیبی عطرها را در قرن نوزده از خاور دور به اروپا آوردند .عطرهای توسعه یافته در قرن شانزدهم عموماً به صورت پودر و یا خمیر ژله ای بودند.

از زمان ظهور زیبایی به شکل مدرن آن، افراد به آرایش نه تنها به عنوان شیوه ای برای ارتقای ظاهرشان بلکه به عنوان ابزاری برای توانمندسازی آنان برای کاهش یا حذف علایمی که به اعتقاد آنها، آنها را دیگری قرار می دهد در نظر گرفته می شود دیگری ای که از گروه قومی یا نژادی یا جنسی مسلط و مطلوبتر جامعه متمایز است.

برخی از نظریه پردازان معتقدند به لحاظ تاریخی ، زنانه شدن آرایش احتمالاً کوتاه مدت خواهد بود.

علت آرایش کردن زنان چیست ؟

علت آرایش کردن زنان چیست ؟

تحلیل آرایش زنان

علت آرایش کردن |امروزه آرایش کردن در بین زنان، در سطح جهانی رواج زیادی یافته است . کشور ما ، ایران نیز از این امر مستثنا نیست و حتی از برخی جهات جزء کشورهای رده‌ی بالا قرار دارد. با توجه به آمارهای اعلام شده از لحاظ واردات محصولات آرایشی دارای مقام هفتم جهان و در مصرف، در میان کشورهای جنوب و غرب آسیا، بعد از هند و پاکستان دارای مقام سوم است.

زنان به وسیله ی آرایش گونه ای از فردیت، هویت، یا سوژگی را در مفهومی عمیق تر به عنوان زنانگی را برای خود می سازند. مفاهیم زیبایی و آرایش در جامعه ی معاصر پیوند تنگاتنگی با جنسیت دارد. حال با توجه به مصرف انبوه مواد آرایشی در ایران و با توجه به پیوند آشکار و پنهان آن با مفهوم زیبایی و زنانگی، لازم به نظر می رسد به این کردار روزمره با دقت و توجه بیشتری نگریسته شود .

مسأله آرایش زنان در قالب سؤال ها و چالش های متعددی قابل طرح و بررسی است که هر کدام به نوبه ی خود دارای اهمیت اند. در تحلیل آرایش زنان هم انگیزه ها و سائقه های زنان باید کالبد شکافی شوند و هم ساختارها و نهادهای جامعه بازبینی شوند.

البته نکته ی حائز اهمیت آن است که سلایق و انگیزه های زنان در ارتباط متقابل و تنگاتنگ با ساختارها و نهادهای جامعه قرار دارند و در موارد بسیاری تحت تأثیر و فشار شدید آنها شکل می گیرند. این خط سیر را برخی از فمینیست ها دنبال کرده اند و از فشارهای جامعه بر زنان برای تغییر بدن خود برای انطباق با شرایط و درخواستهای پدرسالارانه حاکم بر ساختارها و نهادهای جامعه سخن به میان می آورند.

از این رو بخشی از روابط نسبتاً پایدار جنسیتی حاکم بر جامعه که با زیربنایی مردسالارانه طراحی شده اند به زنان فشار فرهنگی و اجتماعی وارد می کنند تا ظاهر و بدن خود را در جهت آن روابط تغییر دهند.

علت آرایش کردن

** علت آرایش کردن **

البته این نکته حائز اهمیت است که وقتی سخن از پدر سالاری به میان می آید منظور یک کلیت یک پارچه نیست که در همه جای جهان به یک صورت باز نمود پیدا می کند، بلکه در هر گوشه از جهان با توجه به بستر فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و… به گونه ی خاصی از پدر سالاری برخورد می کنیم که خصوصیات متفاوت تری از سایر نمودهای آن را داراست.

نکته ی قابل بحث اینجاست که پدر سالاری ایرانی چه ویژگی هایی دارد (سیاسی ، اقتصادی ، مذهبی ، فرهنگی ، … ) و زیبایی زن در این گفتمان چگونه تعریف می شود؟

نهادهای جامعه خواه به صورت فعال یا انفعالی ، زنان را به انطباق با شرایط خود تحت فشار وا می دارد و طبیعی است افرادی که تحت استلزامات ساختاری و نهادی چنین جوامعی قرار بگیرند و مطابق با آنها عمل نکنند طرد و منزوی خواهند شد.

پس زنان یا باید طرد را بپذیرند یا تاوان مقاومت در برابر چنین استلزاماتی را بپردازند یا انعطاف خود را در قبال آنها نشان دهند. و اینجاست که آرایش زن به عرصه ای برای تقابل مقاومت و قدرت تبدیل می شود .

علت آرایش کردن | زنان پول، زمان، تلاش و انرژی زیادی را صرف میکنند تا ظاهرشان را از طریق فعالیتهای مختلف مثل لباس پوشیدن، سبک های آرایش مو، آرایش صورت، رژیم گرفتن، ورزش و … به شکل ایده آل درآورند.

آرایش زنان، در بستری از روابط اجتماعی شکل می گیرد که از یک سو ممکن است دارای شکل و قالبی متنوع و جوهر و محتوایی یکسان باشد (یا بالعکس).

مسئله ای که بیشتر به چشم می آید این است که این مسئله از دیدگاه اندیشمندان و نظریه پردازان تحلیل شده است و کمتر به دیدگاه خود افراد بها داده شده است بیشتر کارهایی که در ایران در زمینه ی آرایش زنان انجام شده در حوضه ی جامعه شناسی بدن و مصرف قرار میگیرند.

بنابراین تحلیل این مسئله از دیدگاه زنان و دختران آرایش کرده ، با یک نگاه جنسیتی و انتقادی می تواند ما را در فهم بهتر آن یاری کند.

حال بررسی این مسئله از این روی اهمیت دارد که آرایش برای زنان به عنوان بخشی از کردارهای روزمره شان چگونه با معنایی از زنانگی که خود دارند گره میخورد ؟

البته این معنا در قالب یک نگاه انتقادی به پدرسالاری ایرانی اینگونه مورد بررسی قرار میگیرد که بدن زن در یک گفتمان پدر سالار به سوژه ی زیبایی تبدیل میشود و چرا این سوژه این گونه خود را ارائه میدهد ؟

با توجه به اینکه بیشتر زنان برای کسب یک هویت زنانه دست به آرایش روزمره میزنند، اما اینکه آرایش کردن آنها بر حسب کدام معیار زیبایی است؟ و این معیار زیبایی توسط چه کسانی تعیین می شود ؟ و مهمتر از همه فهمی که زنان از زیبایی دارند چگونه حاصل میگردد ؟ مارا دچار این چالش میکند:

علت آرایش کردن

اگرچه خواست خود زنان و عاملیت آنان در درک مفهوم زیبایی و تجسم آن در کردار آرایش روزمره نیز در آن تأثیر دارد ولی این عاملیت تحت نفوذ بسیار زیاد ساختار پدر سالار از قبل طراحی شده است و هر روزه در تار و پود زندگی روزمره باز تولید می شود.

زنان باید برای امنیت اقتصادی خود رقابت کنند خواه به شکل کاریابی یا شوهریابی. پس آرایش خواست زنان نیست. ما زیر فشار اجتماعی می بایستی آن را به کار ببریم. به کار بردن لوازم آرایش خوب و لازم است چون به زنان برای زیبا شدن یاری می رساند و حق ماست که از آن بهره بگیریم و ما برای زیبا شدن و زیبا به نظر رسیدن که یک میل فطریست آزادانه آرایش میکنیم.

در اینجا گزینش آزاد یا حق به کار بردن لوازم آرایش با فشار اجتماعی با هم آمده اند، به نام گزینش آزاد از فشار اجتماعی و این چیزی است که در آن تناقض وجود دارد .

نکته مهم این است که آرایش زنان با مفهوم زیبایی پیوند میخورد، مفهومی سیال که در تجربه ی زیسته ی هر زن بار ها و بارها تعدیل و دوباره سازی می شود . البته نه زیبایی به مفهوم فلسفی یا هنری آن بلکه مفهومی از زیبایی که در زندگی روزمره ی زنان و در ارتباط با زنانگی آنان حاصل میشود .

این تعبیر از زیبایی چگونه حاصل میشود و چه تاثیری بر کردار آرایش زنان میگذارد ؟ و یا حتی تعبیر زنان از زیبایی چه نقشی در معرفت آنان از زنانگیشان ایفا میکند ؟

این مسئله از این روی اهمیت دارد که روشن میسازد که از نظر زنان آرایش کردن به عنوان یک عمل روزمره جلوه‌گر چیست و چگونه با زنانگی آنها پیوند میخورد ؟

این ها سؤال های عمده ای هستند که ما در مقالات بعدی سعی در بررسی آنها داریم.

آیا زیبایی زن برای مرد مهم است؟

آیا زیبایی زن برای مرد مهم است؟

زیبایی چیست ؟

زیبایی چیست ؟ | زیبایی در فرهنگ بشری اغلب جزء مقوله ها و مفاهیم مثبت بوده است. تاریخچه ی زندگی انسانها پر از پرستش الهه ها یا موجودات زیبا بوده است. البته این بدان معنا نیست که تلقی از اینکه چه نوع زیبایی پرستش شود ثابت و بدون تغییر بوده است.

صحبت کردن درباره ی مفهوم زیبایی به خاطر داشتن بار فلسفی این مفهوم بسیار سخت و دشوار است. این مقاله وارد پیچیدگیهای فلسفی تعریف این مفهوم نمی شود .

زیبایی چیست؟

تغییردر نحوه ی تلقی از زیبایی تحت تأثیر تغییرات فرهنگی در جوامع است. تغییرات در کلیت و نیز در عناصر فرهنگ می تواند مفهوم زیبایی در جامعه و یا در فرهنگ خاص را دچار تغییر کند. در اکثر فرهنگ های مختلف روی زمین تفاوت هایی اساسی در مورد اینکه زیبایی چیست، درونی است یا برونی، و اینکه چه نوع زیبایی مثبت و کدام نوع منفی است وجود داشته و دارد.

زیبایی در فرهنگ های کوچک و بزرگ با هم تفاوت های زیاد و بعضا اساسی داشته و دارند. در جامعه های پیشین، زنان ابزاری به گوشها و لبهای خود می آویختند، بینی خود را سوراخ می کردند تا کوچک بماند و این چیزها برای هواداران این جامعه ها زیبا بود و اکنون از دید ما زیبا به نظر نمی رسد چون ما معیارهای زیبایی این جوامع بدوی را نداریم.

 البته برخی نظریه پردازان که از زاویه ی جهانی شدن و فرهنگ جهانی به این قضیه نگاه می کنند به این نکته اشاره دارند که همگرایی ای در مقوله ی زیبایی و استانداردهای آن در جهان در حال شکلگیری است. با این وجود، چه جهانی بیاندیشیم و چه محلّی، یک نکته ی مشترک وجود دارد و آن اینکه زیبایی مقوله ای فرهنگی است. خواه این فرهنگ محلّی و ملّی باشد و یا جهانی .

آیا زیبایی زن در ازدواج مهم است

آیا زیبایی زن در ازدواج مهم است

وقتی اعضای یک جامعه سعی دارند بدن های خود را مطابق با انتظارات فرهنگی جامعه و یا گروهی که بدان تعلق دارند همنوا کنند به این نکته واقف اند که زیبایی با تلاش فردی به دست می آید و نکته ی دیگر اینکه این انتظارات فرهنگی و اجتماعی هستند که تغییرات در بدن برای زیبا شدن را به افراد تحمیل می کنند. انتظارات درباره ی اینکه بدن یک مرد، یک زن ، یک دختر و یا یک پسر چگونه باید  باشد.

نگاهی به تاریخ زندگی بشر نشان می دهد که بشر از دیرباز به مقوله ی آرایش ( البته نه لزوماً به معنای امروزین آن ) توجه داشته است. پس آرایش چه برای زن و چه مرد، یا پیر و جوان قدمتی دیرینه دارد و با بشر همراه و همگام بوده است.

آیا زیبایی مهم است

آیا زیبایی مهم است

البته نکته ای که در اینجا اهمیت دارد ، نقش جنسیت در توجه به بدن است. زنان همواره در مقایسه با مردان توجهی بیشتر به بدن و ظاهر فیزیکی خود داشته اند و این خود منجر به شکل گیری کردار های آرایشی از سوی زنان در طی تاریخ شده است که با زیبا به نظر رسیدن و زیبایی در فرهنگ های خاص آنان در ارتباط بوده است.

این امر هنگامی که در قالب الگوهای فرهنگی زیبایی چهره و اندام به شکلی معمول اتفاق می افتد طبیعی به نظر میرسد که طبیعی نیست .

همه چیز در باره رنگ مو

همه چیز در باره رنگ مو

انواع رنگ مو

محصولات رنگ مو به طور کلی 2 دسته هستند: بدون اکسایشی و اکسایشی. طبقه بندي رنگ مو  بدون اکسیداسیون موقتی و نیمه دایمی هستند(سنتی). طبقه بندي رنگ موي اکسایشی (فقط رسوب) نیمه دایمی و دایمی هستند(بلند شدن و رسوب کردن). همه این محصولات، به جز رنگ موقتی، نیاز به تست حساسیت دارند.

روشن کننده‌ها، رنگ موهاي فلزي و رنگهاي طبیعی هر یک ترکیب شیمیایی منحصر به فرد خود را دارند، و به نوبه خود روي نتیجه رنگ آخري تاثیر میگذارند. این که چه قدر طول خواهد کشید در این فصل مورد بحث قرار میگیرند.

همه محصولات رنگ موي دایمی و روشن کنندهها شامل توسعه دهنده یا عامل اکسیداسیون و ترکیب قلیایی میشوند. نقش ترکیبات قلیایی آمونیاك در زیر آمده است.

  • کوتیکول را بلند میکند، طوري که رنگ مو میتواند در کورتکس نفوذ کند.
  • خشکی را در مو افزایش میدهد.
  • وقتی که رنگ مو هیدروژن پروکسید ترکیب میشود، پروکسید قلیایی شده و تجزیه می شود .

هنگامی که پروکسید قلیایی میشکند ملانین را بیرنگ کرده، روشن شدن روي میدهد.

رنگ موي موقتی

افرادي که میخواهند موي زرد یا تونهاي ناخواسته را خنثی کنند یا مولکولهاي رنگدانه از نفوذ لایه کوتیکول جلوگیري و پوشش کمی دهند که، با شامپو کردن از بین برود، رنگ موي موقتی یا غیردایمی انتخاب خوبی است.

رنگ موي نیمه موقتی

رنگ موي نیمه موقتی فلسها را بلند نمیکند، فقط رنگ موي اکسایشی رسوب است که با پروکسید ترکیب میشود و در شامپوهاي متعددي فرموله میشود. مولکولهاي رنگدانه براي نفوذ جزئی بافت مو به اندازه کافی کوچک هستند و در لایه کوتیکول نفوذ م یکنند، در طول شامپو کردن روي مو پخش میشوند، سپس با شامپو ناپدید می‌شوند.

موي سفید

موي سفید مویی است که رنگدانه خود را از دست داده است و به طور عادي با بالا رفتن سن در ارتباط است.، وقتی سن فرد بالا میرود، موي برخی افراد کاملا سفید میشود و برخی دیگر درصد خاصی از رنگدانه را حفظ میکند. موي سفید نیاز به توجه خاصی در فرموله کردن رنگ مو دارد.

رنگ موي نیمه دایمی به صورت ژل، کرم یا مایع یافت میشود.

رنگ موي دایمی

رنگ موي دایمی رنگ را روشن میکند و در همان زمان در بافت مو رسوب می کند، زیرا آن ها قلیاییتر از رنگهاي نیمه موقتی هستند و معمولا با حجم بالاي هیدروژن پراکسید ترکیب می – شوند. رنگ موي دایمی براي انطباق، روشن کردن و پوشاندن موي سفید استفاده می شود .

محصولات رنگ مو دائمی نیاز به تست حساسیت 24 ساعته تا 48 ساعته قبل از کاربرد دارد.

رنگ موهاي طبیعی و فلزي

رنگ موهایی که به طور کلی در سالن استفاده میشود، بیشتر رنگ موهاي دایمی هستند، اما باید با رنگهاي طبیعی یا گیاهی و فلزي آشنا باشید. به رنگ موهاي فلزي رنگهاي درجهاي نیز گفته میشود. استفاده مکرر این نوع رنگها میتواند رنگ مایل به خاکستري یا سبز ایجاد کنند.

– انواع پراکسید هیدروژن

به خاطر داشته باشید، انواع مختلف پروکسید وجود دارد. محلول مایع شفاف (آب اکسیژنه ) که به کار بردن محصولات را از بطري اپلیکاتور آسان میکند. نوع کرم (اکسیدان کرم ) که کرم رنگ را منسجمتر میکنند، و به صورت ظرف و برس اپلیکاتور به کار میرود.

اکثر محصولات رنگ موي دایمی از حجم 10،20،30 یا 40 هیدروژن پروکسید براي تغییر دادن درست و توسعه دادن رنگ استفاده میکنند.